رفتم بچه ها رو دیدم.دلم براشون تنگ شده بود.موهای همه رو از ته کوتاه کردن.حسین رو هم ختنه کردن.از در که رفتیم تو شکیبا گفت حسین رو ختینه کردن بچه ها!علی خیلی بونه گیر شده بود.نمی دونم چرا.حیف که دوره وگر نه تندتند میرفتم سراغشون. دیشب نون و گلدون رو دیدم.خوشم نیو مد. شنبه می رم دانشگاه.بالا خره جریان این گسسته چی شد!؟
خوش به حالت
HAVE A NICE DAY
سلام و آشنایی من که نفهمیدم داستان چیه ؟
سلام
جالب بود
منم میس گم خوش به حالت
آره خیلی هم خوش به حالت
بای
دریاتیم! ...زت زیاد.