یه دیکلوفناک یه پروفن یه ایندومتازین رو یه اسب بخوره چند ساعتی از پا در میاد مخصوصاکه دیشبش یه دیاز ۵ میل هم نوش جان کردی !زیباییش این جاست که در این عالم هپروت باید بری دیدن کسی! هی بخوای بگی چیزیت نیس ولی میزو چی کار میکنی جلو چشات میره بالا تالاپ میاد پایین!حالا هی الکی به حرفای طرف لبخند بزن ولی اون که میدونه هیچی حالیت نشده!
تو این اوضاع همش تو کله ام این شعره بود:
خطوط رارها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد
واز میان شکل های هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد
من عریانم عریانم عریانم
مثل سکوت میان کلام های محبت عریانم
و زخم های من همه از عشق است
از عشق عشق عشق.
ولی البته ربطی نداش به من ها!باز این دریا بل نگیره !(توام اگه دوس داری باز به خودت بگیر!)