«...حالم بهتر شد و شروع کردم به فهمیدن اینکه بهترین چیز برای من اینست که بروم یک جایی زندگی کنم که واقعیت نداشته باشد.» (زندگی در پیش رو)
نظرات 6 + ارسال نظر
امیر حسین-کوچ ماه جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:48 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

سلام....جالبه....مثل من....از واقعت ها فرار میکنیم

میلاد جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:53 ب.ظ http://tarfand.blogsky.com

نمی دونم.....ولی خیلی وقت که نبود...باید شماره ی پست رو وارد کنی...

آرش جمعه 2 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.arash.ontheweb.com

Imagine That : nana in wonderland !!!! lol

دیوانه شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:53 ق.ظ http://divane.blogsky.com

کاش همچین جایی باشه و ممنون از بابت لینک

انیتا شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:09 ق.ظ http://paradox.blogsky.com

یعنی وقتی حالت بد بود می خواستی تو واقعیات زندگی کنی؟!؟
اما مگه واقعیات واقعی اند؟!؟

ققنوس شنبه 3 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:20 ب.ظ

همین جا هم میشه بود ولی تو واقعیتش زندگی نکرد ... من می تونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد