اینو یه غریبه(شاید غریبه)نوشته.متن رو خیلی دوست دارم.واسه همین میذارمش اینجا:

((صورتک غمگین بود. صورتک احساس میکرد تنها ترین صورتک دنیاست. یهو زد زیر گریه . یه دختر بچه کوچولو و مهربون صداش رو شنید . رفت جلو و صورتک رو برداشت . بعدشم زد به صورتش . صورتک دیگه غمگین نبود . چون دیگه تنها نبود. ------پایان سکانس اول----
سکانس دوم
دخترک غمگین بود. دخترک احساس میکرد تنهاترین دخترک دنیاست . یهو زد زیر گریه........------پایان سکانس دوم----
سکانس سوم
{صحنه: یک dancing party } دخترک در دستش یک گیلاس ودر حال رقصیدن با دو پسر.-------- پایان سکانس سوم-------
سکانس چهارم
{دخترک بر فراز یک برج} دخترک چشمهایش را می بندد و از بالای برج خود را به پایین پرتاب می کند با زمین برخورد میکند.دخترک میمیرد. صورتک به گوشه اش پرتاب می شود .
------ پایان سکانس چهارم----------
سکانس آخر
صورتک غمگین بود. صورتک احساس میکرد تنها ترین صورتک دنیاست. یهو زد زیر گریه . یه دختر بچه کوچولو و مهربون .......
---------پایان سکانس آخر-------------))


خیلی بده که یه ناراحت تنها تو دلگشا بشینه.
خیلی خوبه که ر.پ اینقدر مهربون با ناراحت رفتار کنه.
خیلی خوبه که ناراحت آخرش قانع میشه اشکاشو پاک میکنه.
خیلی بده که بعضی ها میگن نباید تودانشگاه گریه کرد.
خیلی خوبه که فردا دانشگاه تعطیله.
نظرات 12 + ارسال نظر
دریا چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:58 ب.ظ

وقتی اشکا بیان دیگه زمان و مکان سرشون نمیشه. ولی من تمرین کردم که بی‌صدا و بی اشک گریه کنم تا آبروم نره!

.J. چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:41 ب.ظ

من که گفتم....

:((
:((

سینوس چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:08 ب.ظ http://sinus.blogsky.com

خیلی خوبه که به من سر میزنی.
خیلی بده که من کم کم به تو سر میزنم.
بارم مرسی که پیش من میای.بازم سر بزن خوشحال میشم.
موفق باشی.

ارس چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ

با اولیش کاملا مخالفم اگه ناراحت تو باشی!!با آخریش در همه حالتا موافقم!!

دیوانه چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ب.ظ http://www.divane.blogsky.com

با جمله اخری هستم فتیر

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:34 ب.ظ http://unforgiven0008.persianblog.com

یعنی قراره فردا گریه کنی و از اون‌جایی که تو دانشگاه نباید گریه کرد خوبه که فردا دانشگاه تعطیل باشه و... فکر کنم اولین کسی هم که این پیشنهاد رو داد یه شب حال و روز تو رو داشت. خدا می‌دونه چقدر از قوانین ما این‌جوری به وجود اومدن... مسخره‌س نه ؟!

ققنوس پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:06 ق.ظ

کی من بچه ی بدی شدم ؟! من ! بچه به این + اییی !! تاباشه از این تعطیلیا باشه ! آخه من چه جوری الان ساعت ۱۲ شب شروع کنم مسله ی ریاضی واسه فردا حل کنم !!! منم تعطیلی می خوام :((

پیله! پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:16 ق.ظ

این حرفا کدومه؟مگه دانشگاه جای گریه اس؟تو دانشگاه فقط باید خندید اونم به چیزای الکی!

بهار پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:46 ق.ظ http://khaatoon.blogsky.com

آخی..عزیزم تو چرا اینقد ناراحتی؟چجوری میشه خوشحالت کرد.؟گریه نکن...گریه م میگیره.

آرش پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:58 ق.ظ http://www.arash-xyz.blogsky.com

نتیجه گیری فلسفی :

غمگین بودن صورتک جزیی از قانون تنهایی است .

نتیجه گیری منطقی :

صورتک به طرز غمناکی تنها خواهد ماند.

نتیجه گیری احساسی :

آخی ..... بیچاره صورتک

نتیجه گیری واقعی :

خب به جهنم که تنها میمونه .... من که فردا امتحان midterm دارم و هیچی نخوندم چه خاکی به سرم بریزم .

نتیجه گیری دیجیتال :

اگر ورودی سیستم تنهایی باشد خروجی مشاهده شده قطعا غمناک است .

نتیجه گیری یک دیوانه :

&^*^%&%$#@*&)(*%@@@_**)^*^%$&#&&(^^(^&(&^((^(*^&&%$#$@^_&)%*%$W****)^$###&^

انیتا پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:05 ق.ظ http://paradox.blogsky.com

این کلام آخر کی می رسه؟!؟!؟!؟

مهدیار پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:34 ق.ظ http://feryas.persianblog.com

شرح این هجران و این سوز جگر ............... این زمان بگذار تا وقت دگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد