اونوقت من از اون وحشت دارم!
.........
از آن هنگام که چهره آشنای خود را فنا شده یافتم ؛دیگر از آشنایی با هیچ چهره فنا شده ای واهمه ندارم .------------------------------------------------------------خیلی فلسفی شد نه ؟
کاش می شد دستانمان را باز کنیم و با در اغوش گرفتن و نوازش لحظه ها ؛ تمام گرد غبار وجود عزیزانمان را بزداییم و بدانیم آنها به بالا می روند به بالاتر از نیاز ؛ به پرواز ..... کاش می توانستم به نسبتی از دوست داشتم غمی بزداییم و آرامشی ببارم .....
سلام نانا. ببخشید من یه مدت زیادی بود که اصلا نبودم. امتحان داشتیم و بعدشم اورمیه بودم. حتما باز بهت سر می زنم.
حالشو بگیر ......
نه نه حقیقتآ نه.
اندیشه‌سوز است و جانفرسا
گشتم نبود ... نگرد نیست ... شایدم ... نمی دونم ...
به نظر تو باید وحشت داشت ؟!من که ندارم ... خیالی نیست ... فنا شدمونم همین جوریه با این تفاوت که اون راحت تره
آره .من!
نانا جان . بای بای!
من چه میدونم!
گفتم حالشو بگیر.............اون زودتر دست بکار شد.....ولی یه وقت حالت نگیره ها..:X
( این مثلا رو کارته افتاده دم در وبلاگت !) تشریف آوردیم منزلتون آپدیت نبود ! :D بعدا خدمت می رسیم !
اونوقت من از اون وحشت دارم!
.........
از آن هنگام که چهره آشنای خود را فنا شده یافتم ؛
دیگر از آشنایی با هیچ چهره فنا شده ای واهمه ندارم .
------------------------------------------------------------
خیلی فلسفی شد نه ؟
کاش می شد دستانمان را باز کنیم و با در اغوش گرفتن و نوازش لحظه ها ؛ تمام گرد غبار وجود عزیزانمان را بزداییم و بدانیم آنها به بالا می روند به بالاتر از نیاز ؛ به پرواز ..... کاش می توانستم به نسبتی از دوست داشتم غمی بزداییم و آرامشی ببارم .....
سلام نانا. ببخشید من یه مدت زیادی بود که اصلا نبودم. امتحان داشتیم و بعدشم اورمیه بودم. حتما باز بهت سر می زنم.
حالشو بگیر ......
نه نه حقیقتآ نه.
اندیشه‌سوز است و جانفرسا
گشتم نبود ... نگرد نیست ... شایدم ... نمی دونم ...
به نظر تو باید وحشت داشت ؟!من که ندارم ... خیالی نیست ... فنا شدمونم همین جوریه با این تفاوت که اون راحت تره
آره .من!
نانا جان . بای بای!
من چه میدونم!
گفتم حالشو بگیر.............
اون زودتر دست بکار شد.....
ولی یه وقت حالت نگیره ها..
:X
( این مثلا رو کارته افتاده دم در وبلاگت !) تشریف آوردیم منزلتون آپدیت نبود ! :D بعدا خدمت می رسیم !