دل بعضی از آدمها مثل گاراژ میمونه٬ روزی چند تا ماشین میان توش و فرداش میرن بیرون. ولی معمولا اوضاع بهتره٬ دل اکثر آدمها مثل یه پارکینگ کوچولوه ... به ندرت ماشین صاحبخونه عوض میشه٬ معمولا هم صاحبخونه یه ماشین بیشتر نداره....همون یکی توشه اکثر اوقات ... ولی یه سری آدم دیگه هم هست .... قلبشون در نداره! به توش راهی نیست! واسه همین هیچ ماشینی نمیتونه بره توش ولی ... اگه یکی یه جوری رفت توش دیگه در نمیاد. برای همیشه همون تو میمونه ...
آها پس این طور.... راستی خیلی از دلها مثه خیابونه مثه جاده ست. همه میان و میرن هیشکی هم دوست نمیخواد توش بمونه. آخه کی میخواد وسط یه جاده بی اول و بی آخر بمونه؟؟؟؟ یه مدل دیگش هم که بنده باشم...اصلا قلبی در کار نیست...یه سوراخ بزرگ...یه حفره...یه حفره دهن گشاده...از همونی که نوشته بودم روی جمجمه ام هم دارم...
سلام دوست خوب و بزرگ وار؛ اینک بعد از مدتی نبودن برگشتم با عاشقانه یی دیگر؛ نه شاید هم چون قبلی آرام... اینک با سیاها!!! سعادتی ست برای من که شما را بار دیگر این بار در سیاها ملاقات کنم...و خیال نکنم درخواست بزرگی باشد که به بلاگ جدیدم لینک بدهید!!!! ممنون از لطف شما...منتظر شما هستم...فعلا...حق
ببخشینا ...
یه جیزی
این ها رو "دیشب" نوشتم ها ...
آقا!این مساله پارکینگ جالبهها!اما گمونم پارکینگی که یه بار واز شه دیگه درش پیدا شده!
منو میگی ؟
اره درست میگی..................
بچه ها به من میگن قلب تو پارکینگه اونم از نوع طبقاتی!
راستی یه فکری واسه اون کامیونه بکن .... از پارکینگ و اینا فکر کنم گذشته دیگه ... !!!
اینکه یه جوری بره توش یعنی از پنجره؟... من قلبی که پنجره داشته باشه دوس دارم... می شه پای پنجره اش نشست و ........
ماشیناتونو تو کاراژ پارک نکنین!
کاراژژژژ!!!
من دنبال یه ماشین خوب می گردم ولی ماشینای خوب تو پارکینگ من پارک نمی کنن .
ضمنا اگه ناراحت نمیشی بهت لینک دادم
چقدر قشنگ نوشتی نانایی!
;)
بعضیا هم اصلا دل ندارن !
تو از نوع آخریش هستی. اگه درست شناخته باشمت.
بابا دمت گرم IQ !
از آقای حسنی ایده گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بسازم بر سر دل من رواقی
در آن خانه دری و یک اتاقی
که گر یکروز عشق امد در آنجا
بباشد بر سرش سقفی و طاقی
دل من این آخریه ست نانا.خوبه؟ آره؟
سلام دوست عزیزم ...
مرسی که پیشم اومدی ...
همیشه خوش باشی و موفق
آها پس این طور....
راستی خیلی از دلها مثه خیابونه مثه جاده ست. همه میان و میرن هیشکی هم دوست نمیخواد توش بمونه. آخه کی میخواد وسط یه جاده بی اول و بی آخر بمونه؟؟؟؟
یه مدل دیگش هم که بنده باشم...اصلا قلبی در کار نیست...یه سوراخ بزرگ...یه حفره...یه حفره دهن گشاده...از همونی که نوشته بودم روی جمجمه ام هم دارم...
خوش باشی.
مطمئن باش تو هم وقتی میفهمی که یه اتاقکی هست که اون موقع یه ماشین توشه!
اون آخری بدیش اینه که توش گیر میکنی...!
سلام دوست خوب و بزرگ وار؛ اینک بعد از مدتی نبودن برگشتم با عاشقانه یی دیگر؛ نه شاید هم چون قبلی آرام... اینک با سیاها!!! سعادتی ست برای من که شما را بار دیگر این بار در سیاها ملاقات کنم...و خیال نکنم درخواست بزرگی باشد که به بلاگ جدیدم لینک بدهید!!!! ممنون از لطف شما...منتظر شما هستم...فعلا...حق
یعنی عاشق بشی دیگه !!
یه سوال
میتونی کدی رو که برای لینک ها استفاده کردی بهم بگی . برای اینکه آپدیت شدنشونو نشون بده
البته اگه دوست داری !
شاد باشی
تو برگشتی؟